معنی اثری از ماتیسن

واژه پیشنهادی

اثر ماتیسن

پر


اثری از بنیادگرای ناراضی

اثری از محمدصادق خرازی


اثری از آنتونی رابینز

اثری از افکار بزرگ

لغت نامه دهخدا

اثری

اثری. [اَ را] (ع ص) مرد بسیارمال. مقابل ثَروی، زن بسیارمال.

اثری. [اَ ث َ ری ی] (ع ص نسبی) منسوب به اثر. (منتهی الارب). منسوب است به اثر که بمعنی حدیث و طلب آن و تبعیت از آن میباشد. (سمعانی). محدّث. اخباری: حسین اثری بن عبدالملک. عبدالکریم اثری بن منصور.

اثری. [اَ را] (ع اِ) نامی از نامهای مردان.

اثری. [اُ را] (ع اِمص) اسم مصدر از اُثرَه.


ابن اثری

ابن اثری. [اِ ن ُ اَ] (اِخ) رجوع به ماشأاﷲبن اثری شود.

معادل ابجد

اثری از ماتیسن

1280

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری